انگشتان،از در برگرفتن قلم؛ ناتوان! واژها گریزان! جملهها سرگردان! اندیشه در شوک!مغز،منجمد! ذهن، ناتوان.
اینحال و روز این روزهای صاحبِ این قلم است، در فراق و دلتنگی اسوهی سرداران ستمستیز شیعی. در هنگامهی پرواز و عروج ناگهانی سردار عزیز؛ سلیمانی و دیگر همراهانآسمانی آن یگانه مرد. مجاهد بی بدیلی که دل؛ جز به راه خدا نداشت و تنها به حق و عدالتمیاندیشید. خورشیدزادهای که بر انبوه یخهای ستم و ناروایی میتابید و همه را آبمیکرد و از میانه بر میداشت. او که همهی پلشتیها را میزدود و خواب از چشمهایدشمنان انسانیت میربود. صاحبِ دستهای پرتوانی که ننگ داعش و رنگ سیاه طغیان وتباهی را از جبههی جهان سترد. سینه ی ستبری که سد راه ستمگریها شد. اندیشمندفرزانهای که جان و دل در گرو مهرِ ولایت داشت. عاشق ایمان و آرمان و ذرات وجودشسرشار از تلألؤ و درخشش زرِ نابِ خلوص بود. بزرگمردی که کمال را کامل کرده، عشقرا شرمنده ساخته و به شور و شعور؛ معنا و عزت و اعتبار بخشیده بود. او که سلیمانعرصههای نبرد با دیوان و پلیدان بود و صفا و سادگی و صداقت، هماره فرش راهش بود.جانِ شیفتهای که در قالب تنگِ تن، نمیگنجید! دل و دیدگان بصیر و بینایی داشت کهجز مهر و وفا را نمیدید. مردی که با گوشِ جان، همهی صداهای رحمانی را میشنید وبر همهی نواهای شیطانی؛ میشورید. سردار بزرگی که صلابت، از دیدنش به وجد میآمد.خستگی و تیرگی، از هیبتش میهراسید! قهر و مهرش همه برای حضرت پروردگار و سجده ورکوع و کرنش و خضوعش تنها در پیشگاه پروردگارش بود.یار آزادگان بود و دلسپرده بهراه و مهر شهیدان. گوهر ناب ایستادگی در برابر نامردمیها و گریها. نسیربان همدلی و مهربانی. گلِ شکوفا و خوشبوی انسانیت و پایداری. لطیفترین روحستیزنده! فرهیختهای هوشمند و یگانه. تندیس عزت و افتخار، یاور رهبرِ والایمان،علیِ زمان! مالک اشترِ این دوران! و دیگر، چه می توان گفت در بارهی مردی ازابدال؟!
حالیاگرچه که ما سوختهایم از داغِ از دست دادن ظاهری او، اما عاشقی هم اکنون، به وصالمحبوب و معشوق خویش دست یافته است. عاشقی دلسوخته، سینهچاک و پاکباخته، رختماده را از تن انداخته و به لذت جاودانهی دیدار و وصل جانان رسیده است. پس چه باککه او به زندگانی جاوید رسیده و دیده به دیدار محبوبش روشن کرده است!
غمِنبودِ سردار مهر و مقاومت، غمی سنگین است. اما اندیشیدن و رفتن به راه روشن او رانباید هرگز از یاد ببریم. که این میراثِ آن والا مردِ راه ِ رهایی است.
نکتهای دیگر که توجه بدان، ضروری مینماید، این که بدون هیچ تردیدی، روشنا و غلیان خونمطهر و به ناحق ریختهی سردار و یارانشهیدش، هم تضمینی برای زنده و پایدار ماندن درخت تنومند حق به شمار میرود، همجانیان بین المللی به ویژه امریکای پوشالی و رژیم پلید صهیونیستی را رسواتر و زمانسقوط و افول آنان را بسیار کوتاهتر و نزدیکتر خواهد ساخت، هم مزدوران داخلی وخارجی استکبار را شرمنده خواهد ساخت و بساط عملههای نفوذ و ترسویان در برابرکدخدا و وطن فروشان بد ادا را، بر خواهد چید، هم به نهادینه شدن بی اعتمادی کاملجهانیان، به امریکاییان و اثبات چندین بارهی تروریست بودن دولت نابخرد امریکا،کمک فراوانی خواهد کرد. پیام دیگرِ خونِ مطهرِ سردار عشق و ایمان و بصیرت، ضرورتپشت پا زدن کامل به توافقهای ذلت بار و مقابله با رفتارهای بزدلانه ی برخی دربرابر استکبار را تبیین میکند و دیگر آنکه طناب وحدت و انسجام ملی ما را مستحکمترو قویتر و روزآمدتر خواهد ساخت.
حرفآخر آن که هیچ انسان آزادهای در پهنهی جهان ، از محکوم کردن این اقدام ددمنشانهیآمریکا، شانه خالی نخواهد کرد و همگان خواهان گرفتن انتقامی سخت و شکننده ازعاملان این جنایت هولناکاند. انتقامی که تا همیشه خواب را از چشم دشمنان برباید!
درپایان، نباید هیچ تردیدی به خود راه دهیم که خون بهای اصلی سردار سلیمانیها،اعتلای ایمان و آرمان و زمینه سازی برای ظهور حضرت صاحب امان عجل الله تعالیفرجه الشریف خواهد بود.
باری،در انتهای این دلنگاشته، غمِ فقدانِ سردار پاکیها را به پیشگاه حضرت ولی الله الاعظمعلیه السلام و نایب بر حقش مقام معظم رهبری و به خاندان مقدس سلیمانی و مردم نستوه و قدرشناس ایران اسلامی تهنیت وتسلیت میگویم.
سردار ,راه ,هم ,ایمان ,حضرت ,برابر ,و به ,به راه ,در برابر ,را از ,ایمان و
درباره این سایت